سپرده‌ام به خاک سروها و بیدها
گهِ بهار و گاهِ سرخیِ سپیدها

چکیده از مقال بی‌کلامم آتشی
به قعر دیدگان ناامیدها

مگر به جان من نشسته غیر غم؟
که بشکنم به رقص آهِ دیدها

الا غزال‌های رام! رم کنید
گرسنگانِ گرگ بر وریدها

برادرانه الوداع گفتمت
سلام کرده بود بر تو عیدها

چرا تجلی بهشت می‌کنی
به برتر از یگانه و فریدها؟

فروختم به کاموای کام تو
شکرلبان مصرِ زرها

قدیم‌تر نجات‌راه عالمی
پس از من این رسان به نوپدیدها

به جد امجدت قسم که نیستم
به هیچ دین خالی جدیدها

۲۱ آبان ۱۳۹۸ خورشیدی

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پنهان کردن یک عشق، یعنی اوج ویرانی پیام ساختمان باشگاه فرهنگی ورزشی وحدت گوگان موزیک عکس اس پیشواز در سایت تفریحی و جذاب عکس توشات چشم تو فروشگاه فایل های دانشجویی علاقه های موفقیت و راه های موفقیت به وبلاگ مال موسی طایف خَش هُندی کامه ...(( غنچه سرد ))...